دیروز خونه مامان، شله زرد و حلوا پختیم، به نظرم یک رابطه مستقیمیمیان مهارت فرد در حلوا پزی و از دست دادن آدمهای دور و برش وجود دارد و این غمگینم میکند.
دیروز محمدرضا شجریان فوت کرد و بگیر و ببند و کرونا هم باهم قاطی شد. مگر میشود شجریان را از حافظهی جمعی مردم فارسی زبان پاک کرد؟ مگر میشود عاشقیتهایی که مردم فارسی زبان با شجریان کردند را به فراموشی سپرد، مگر میشود اشکهایی را که با آهنگهای شجریان ریخته شده را نابود کرد. مگر میتوان ربنا و روزه داریهای مردم را نادیده انگاشت و هزاران هزار ردی که صدای شجریان بر زندگی مان گذاشته است؟نمیدانم به دنبال چه هستند اما هر چه را که میخواهند به ترکستان میروند. دیشب به میثم گفتم من از مرگ شجریان ناراحت نیستم و امیدوارم وقتی من هم مردم، این قدر خوب زندگی کرده باشم و این همه میراث ماندگار از خودم به جا گذاشته باشم.